نورای قند عسلنورای قند عسل، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

نورا عزیزتزین هدیه خدا

عشق ما نورا

خدایمان به ما نعمتی در وجودمان نهاد که راحتی روح و روانمان گرداند تا در آرامش بمانیم که نورا برایمان تعبیر خواهد کرد. همان خدایی که به فکر نورایمان بود و هست و خواهد بود. مهربانا نعمت هایت را وجودی در نهادمان قرار دادی را روح و روانمان را  آرامشمان را همه و همه مدیون تو هستیم. پروردگارا زیر سایه رحمتت این عزیز را به عطا نمودی، سلامت و سربلندش بگردان و ما را توانایی آن ده که لایق لفظ پدر و مادر باشیم و بتوانیم هر آنگونه که تو می خواهی تربیتش کنیم . در این مسیر ما را یارا باش که جز تو یارایی برای این امر نمی بینیم. نورا مامان سمیرا و بابا محمد عاششششقتن. ...
29 شهريور 1393

تولد زنبوری فرشته آسمونی ما

در ماه عشق کسی متولد شد که صدایش آرام تر از نسیم نگاهش زیباتر از خورشید، دلش پاکتر از آسمان و قلبش زلال تر از آب و آن تو بودی بهانه قشنگم برای زندگی نورا دوستت داریم گل قشنگم تو روز به روز در حال شکفتنی و ما چنان غرق در زندگی شیرین با تو بودنیم که تا به خودمون اومدیم دیدم داره یکسالت میشه.باورم نمیشه که یک ساله یه فرشته مهربون و دوست داشتنی داره پا به پای ما زندگی میکنه.توی این یکسال زندگیمونو بیش از پیش شیرین تر و قند عسل تر کردی و من و بابا محمدت رو آنچنان عاشق و شیفته خودتو و شیرین کاریهات کردی که یک لحظه بدون تو نمیتونیم. از اونجایی که بابامحمدت خیلی اهل ذوقه و عاشق کارهای احساسی،همیشه قبل از حتی بارداریم...
29 شهريور 1393

درد دل دخترو پدر

    بچه از باباش پرسید  باباااااا؟؟؟؟ قشنگترین چیزی که واسه من تو دنیا انجام دادی رو یادت میاد؟ بابا: آره بابا جون یادم میاد چطور مگه؟؟؟ بچه: میشه بگی چی بوده؟ بابا:بله عزیزم، من از بین همه زشتی های توی دنیا، قشنگترین و مهربونترین مامان دنیا رو برات پیدا کردم. به افتخارهمه مامانای گل و دوست داشتنی جیغ دست هورااااااااااااا ...
26 شهريور 1393

یک سبد گل نورا

دختر عزیزم نورااااااا ، یاد قلبت باشد  یک نفر هست که دنیایش را  همه ی هستی و رویایش را به شکوفائی احساس تو پیوند زده  و دلش میخواهد لحظه ها را با تو  به خدا بسپارد  و به یادت هر صبح گونه سبز اقاقی ها را  از ته قلب و دلش می بوسد.   ...
26 شهريور 1393

بابا محمد یه فرشته س

  دختر که باشی، میدونی اولین عشق زندگیت پدرته دختر که باشی،میدونی امن ترین تکیه گاه دنیا آغوش گرم پدرته دختر که باشی، میدونی مردونه ترین دستی که میتونی تو دستات لمس کنی و دیگه از هیچی نترسی دستای مهربون پدرته دختر که باشی میدونی هر جا که باشی چه کنارت باشه چه نباشه قویترین فرشته نگهبان زندگی پدرته و چه شیرینه طعم اون بوسه ای که تو خواب روی گونه هات زده می شه و تو هیچ وقت نمیتونی هیچ وقت، حتی یه لحظه دوریشو تحمل کنی و به عشقش شک کنی. عزیز دلم نورا جون میدونم که میدونی تو بهترین بابای دنیا رو داری و  خدا انقدر منو تو رو دوست داره که یه یکی از فرشته هاشو برامون فرستاده. به جرات میتونم بگم که از من مادر برات بیشت...
25 شهريور 1393

لباسی که نورا خانوم پسندید

دختر قشنگم،فرشته دوست داشتنی سلام.امروز تصمیم گرفتم این پست رو برات بذارم. این عکسی که داری میبینی با این سرهمی و پاپوش خوش رنگ مربوط به تولد فاطمه جونه.اون روز رفته بودم بوستان برای خرید کفش تابستونی برای گل دخترم که یهو دیدم با جیغ و داد میخوای از بغلم بیای پایین. اولش متوجه نشدم چی میخوای ولی یکم که گذشت منو به زور بردی به سمت رگالی که این سرهمی که تنته اونجا بود. از اونجایی که این سرهمی ها خیلی خوش آب و رنگ و خوشگل بودن دست انداختی و چند تا سرهمی رو با هم یکجا کشیدی و بغل کردی. من و فروشنده که از خنده مرده بودیم.به زور از دستت گرفتم و گذاشتمشون سرجاش که تو خودتو کشتی از بس جیغ زدی.وقتی آقای فروشنده یکی از سرهمی ها رو بهت داد آروم شد...
25 شهريور 1393

چشمای ناز نورا همه زندگی ما

سلام دخترم، الان که دارم این مطلبو مینویسم تو شرکتم،یه عالمه کار تلمبار شده رو سرم ولی هوس کردم برات بنویسم، الهی قربون اون چشمای خوشگلت برم که وقتی دوربین میبینی همه شو تا اخر باز میکنی و چنان زل میزنی به دوربین که انگار متوجه میشی دارم ازت یه عکس یادگاری میگیرم.اینجا توی اینعکس اوایل 5 ماهگیته بازم طبق معمول حوصلم سر رفته بود گفتم ازت چندتا عکس بگیرم.این قلب قرمز که زیرته همون قلبیه که تو چند روزگیت روش خوابیده بودی و مهسا جون ازت عکس گرفت اونجا دقیقا اندازه قلبه بودی ولی اینجا دقیقا دوبرابر شدی مامانی. تو شیرین ترین اتفاق زندگی مشترک من و بابا محمدی و ما عاشقانه دوستت داریم. ...
24 شهريور 1393

نورا در مرز یکسالگی

  وسعت دوست داشتنت براي من  ....   همان بهشتي است كه گفتند زير پاي مادران است .      مثل نفسی برايم  ....   مثل هوا ...مثل آب   پس بدان ...اگر نبودي...نبودم   اگر نباشی.....نيستم   بي تو من....هيچم   فرشته ی نازنینم   ...
24 شهريور 1393

عروسکی به نام نورا

نورای عزیزم زمان نوزادی خیلی بچه آرومی بودی  و کاری به کار من نداشتی جوری که من به همه کارهام میرسیدم و آخر سر حوصلم سر میرفت.یکی از اوقات فراغت من این بود که تو سوژه ی عکسم بودی.با توجه به آرشیو حجیمی که تو دوران بارداری راجع به همه چیز در مورد نوزاد جمع کرده بودم از جمله مدل عکس از نوزاد،هر روز شروع میکردم به عکاسی از جوجوم.یکی از این عکسا که خیلی با ترس و لرز گرفتم این بود:  خدا شاهده خودم خیلی ترسیده بودم الان که فکر میکنم میگم من چه جراتی داشتم.خلاصه با هزار زور و زحمت گذاشتمت توی شلف اسباب بازیات و عکسو گرفتم. ...
23 شهريور 1393